بهائیت و تناقضات
بهائیت و بابیت را اگر بتوان به عنوان یک
آئین قبول کرد آئینی پر از تناقضات و سوالات بی پاسخ است که یک عقل سلیم نمی تواند
با وجود این مسائل و تناقضات آن را به عنوان یک آئین ایدئال برگزیند .
1- آقای
عبد البهاء
اشاره کرده اند، سراسر تفسیر سوره ی یوسف علی محمد شیرازی به حضرت امام زمان علیه
السلام اشاره هایی فرموده اند:...
" آغاز گفتار نمود و مقام بابیت اظهار و از کلمه ی بابیت مراد او چنان بود که من واسطه فیوضات از شخص بزرگواری هستم که هنوز در پس پرده عزت است و دارنده کمالات بی حصر و حد، به اراده ی او متحرکم و به حبل ولایش متمسک و در نخستین کتابی که در تفسیر یوسف مرقوم نموده در جمیع مواضع خطاب هایی به آن شخص غائب که از او مستفید و مستفیض بوده نموده و استمداد در تمهید مبانی خویش جسته و تمنای فدای جان در سبیل محبتش نموده و از جمله این عبارت است: یا بقیةالله قد فدیت بکلی لک و رضیت السب فی سبیلک و ما تمنیت الا القتل فی محبتک" (1)
سوال : آیا کسی می تواند فدای خودش بشود ؟ آیا می تواند تمنای قتل در راه محبت خودش را داشته باشد ؟ چون بهائیان معتقدند جناب علی محمد شیرازی امام زمان شیعیان و مسلمانان بوده و با ظهور او دین اسلام پایان یافته و دین بهائیت شروع شده است ولی باید به این سوال پاسخ دهند که اگر حسینعلی نوری ( بهاء الله ) پیامبر الهی است و علی محمد شیرازی مبشر او و آئین اواست این بقیه الله کیست که علی محمد شیرازی فدائی اوست و حاضر است اینگونه در راه او ازخود گذشتگی به خرج دهد ؟
1- مقاله ی شخصی سیاح، جناب عبدالبهاء، صفحه ی 2)