حذف تعصبات صحیح در بهائیت
خوب است کسی که به دنبال آزادی و بی قیدی است، لااقل نسبت به بعضی چیزها از جمله وطن و خانواده مقید باشد و خداوند متعال این را در فطرت انسان ها قرارداده است. اما در مسلک بهاء برای اینکه مردم از لحاظ قید دینی و قید وطنی و تقیدات دیگر آزاد باشند، اینگونه تقیدات و تعصبات برداشته شده است.
وقتی که احکام و قوانین به مقتضیات زمان و مکان و به صلاح دید رجال بیت العدل تفاوت و اختلاف پیدا کند، و هنگامیکه احکام دینی به قید مطابقت با عقلهای مختلف و محدود افراد پذیرفته شود، وقتی که احکام و ادیان گذشته منسوخ شده و احکام آینده معلق به تاسیس بیت العدل گردد، در مرتبه اول لازمست تعصبات مذهبی از میان برداشته شود.
چیزی که هست:بهاء به این اندازه از آزادی قانع نشده و خواسته است پیروان خود را از هر جهت (از جهت دین، از جهت وطن، از جهت اقتصاد، از جهت جنس، از جهت سیاست) آزادی بخشد.
او می گوید: از جمله تعالیم بهاء الله تعصب دینی و تعصب جنسی و تعصب سیاسی و تعصب اقتصادی و تعصب وطنی ازبین برنده بنیان انسانیت است ، تا این تعصب هاهست انسان راحت نیست ... اگر این تعصب و عداوت از جهت دین است دین باید سبب الفت گردد و الا ثمری ندارد... [۱]
و اما تعصب اقتصادی معلوم است که هر چه روابط بین ملل زیادشود و مبادله کالا شود ... به همه مردم میرسدوهمه ازان استفاده میکنن. [۲] از جمله تعالیم جدید ترک تعصبات دینی و تعصبات مذهبی و تعصبات جنسی و تعصبات سیاسیه است. [۳] باید همت کنیم تا مردماز تعصبات جاهلی دینی و جنسی و اقتصادی و حتی وطنی نجات یابند، از جمیع قیود آزاد گردند... الخ. [۴]
پس به موجب این تعالیم جدید لازمست که:
۱-مردم نباید به دینی که انتخاب کرده اند علاقه نشان داده و به ادیان مخالف و باطل مخالفت نشان ندهند.
۲- مردم نباید نسبت به وطنی که زندگی علاقه شدید پیدا کنند.
۳- یک ملت نباید پایند سیاست معینی باشد.
۴- در راه اقتصادی یک مملکت یا ملتی نباید ایستادگی کرده و به شدت از آن طرفداری نمود.
۵- پیروان مذاهب مختلف نباید در مقابل همدیگر تعصب نشان بدهند و در واقع هر کدام، هم خود را راه حق بداند و هم دیگر مذاهب و ادیان را.
۶- مردم باید تعصبات قومی و جنسی را کنار بگذارند، لذا با این حکم بحث غیرت در بهائیت منتفی است.
۷- به عقیده بهاء مردم باید از همه این تعصبات و علاقه ها خود را آزاد کرده از همه قیود خود را رها کنند.
پس بهاء می گوید: هدف و آخرین مرام رفع اختلاف از میان ملل و بر طرف شدن امتیازات و از بین رفتن اختصاصات وطنی و علاقه های دینی و ملی است.
و به موجب این تعلیم جدید: ایرانی نباید در راه ترقی و پیشرفت مخصوص ایران قدم بردارد، و مسلمان نباید نسبت بدین اسلام علاقه مخصوص نشان بدهد، و افراد یک ملت یا مملکت نباید برای اقتصاد و سیاست مخصوص آن ملت یا مملکت کوشش کنند، و به طور کلی مردم دنیا باید ازهمه قیدهاو امتیازات آزاد باشند.
این تعلیم پوچ و از یک جهت پر معنی و سیاسی بخاطررابطه بادولتهای غربی است و از تعلیمات و الهامات آنان محسوب کرد، و انصافا برای نیستی و زوال یک ملت بهترین و کاملترین تعلیم می باشد.
ضمنا بهاء خواسته است حرفی بزند که جوانهای بی دین و هوی پرست و مردم شهوت ران و لجام گسیخته امروز مجذوب گردند، ولی متوجه نشده است که این آزادی مطلق هادم بنیان انسانیت بوده و تمدن و حقیقت و روحانیت و سعادت و ترقی و اجتماع و برابری را به کلی از میان خواهد برانداخت. [۵]
او متوجه نشده است که باید در اثر تبلیغ احکام و قوانین واقعی که موفق با فطرت و طبیعت است و در نتیجه دعوت تمام اقوام و ملل بسوی آیین خود و در اثر فعالیت پیروان و مبلغین که پیوسته با کمال کوشش مجاهدت می کنند، همه مردم را به رنگ واحد و طریق واحد و قانون واحد و هدف واحد درآورد. نه آنکه به تصور باطل علاقه های دینی و مذهبی و روحانی را نیز از مردم سلب کند.
۱- مکاتیب، جلد ۳ صفحه ۱۰۴
۲- مکاتیب، جلد ۳ صفحه ۱۰۶
۳- مکاتیب، جلد ۳ صفحه ۲۷۶
۴- مکاتیب، جلد ۳ صفحه ۳۱۷
۵- محاکمه و بررسی باب و بهاء، جلد ۳ صفحه ۲۰۰ تا ۲۰۲