چرا شوقی اختیار طلاق را به همسرش داد؟
به موجب اسنادی که « لجنه امری تهران » در اختیار دارد چهار سال پیش از درگذشت شوقی افندی مابین زن و شوهر اختلاف روی داد و آخرین پیشوای بهائیت همسرش « روحیه » را در ادامه زندگی و یا طلاق و کناره گیری از او مخیر کرده است.
خود روحیه خانم در کنفرانس
بهائیان در
« ویلمت » می گوید: « چقدر مسرور بودم که
بایستی در خدمت حضرت شوقی افندی باشم. فکر میکردم که من دیگر به عالیترین
مقامات
خود رسیده و هیچ گونه ناراحتی روحی نخواهم داشت. این فکر با من بود تا روزی
حضرت شوقی
افندی با نظری عمیق به من فرمودند: « آینده تو در ید اختیار تست و انتخاب
طریق صواب
و خطا در کف اقتدار تو »
« و از آن روز تا به حال این فرمایش هیکل مبارک در
من ایجاد ناراحتی کرده است... » [1] .
نویسنده لجنه امری تهران « این اظهارات حرم... پیشوا » را تفسیر کرده مینویسد:
« ... ملاحظه میفرمایید زنی که عقیم بود و به سبب عقده نازایی که برای زنان عقیم بدترین دردهاست ناراحتی روحی به بار آورده و خود بدان معترف بوده و ولی عزیز امرالله با احاطه غیبیهای که به حوادث امور داشتند، به مشار الیه یادآور میشوند که آینده تو در ید اختیار تست و انتخاب طریق صواب و خطا در کف اقتدار تو. تعجب در این است که ایادی چگونه خود را در اختیار چنین زنی قرار داده اند که با طرد رئیس جامعه بهائی به دست آنها موجبات انشقاق و اختلاف را در دیانت بهائی فراهم نمایند... » [2] .
منشعبین از بهائیت شعری درباره روحیه خانم سروده و میگویند:
یا للعجبا زنی عقیم و نازا بنمود چه فتنها به عالم برپا
با عقده نازائیش آن مظهر حقد شد علت انشقاق در امر بها
آنانکه مطیع آن زن حیله گرند از حیله و مکر او مگر بیخبرند
آیا همه نادیده مطیعش گشتند یا این که تمام غافل و کور و کرند [3] .
اما موافقان « خانم روحیه ماکسول » درباره اش میگویند: « او پنجمین پیشوای بهائیت و اداره کننده فرقه بهائی در جهان است. و به نظر کسانی که همیشه با شک و تردید به این فرقه نوظهور مینگریستهاند، بهائیت کنونی یک فرقه عادی است نه مذهب و آئین روحانیت. »
درباره شوقی و همسر امریکائیاش گفته اند:
« ... پس از چندی زن کانادائی گرفت. اندک اندک زن و کسان زن بر او چیره شدند و نخست دست ایرانیها را از کار کوتاه کردند و آنگاه به خویشاوندان شوقی پرداختند و بر سر خواسته و پول و پیشکشیهایی که از ایران و هندوستان میفرستادند کشمکش درگرفت. در آغاز کار به جائی رسید که جز امریکائیها که کسان زنش بودند همه از گرداگردش پراکنده شدند » [4] .
این را هم بدانیم که شوقی ربانی با این که از نظر جنسی به گفته عربها « انشی » و به اصطلاح دوگانه ای بود با این حال او پس از برگشت از لندن با یکی از خانمهای انگلیسی که نامش لیدی بلام فیلد و دارای پایگاهی بود به حیفا آمد. به گفته صبحی: « این زن پاینام ستاره خانم در میان بهائیان داشت و اولین نامه را که شوقی به بهائیان نوشت دست خط او نیز در پایین آن بود و در آن روز با شوقی همدستی میکرد و درباره او سخنها گفته اند که ما از آن میگذریم » [5] (6)
(1)مجله آهنگ بدیع . شماره 129 .ص 132 ./
(2)نشریه شماره 9 لجنه امری . تهران . ص 2
. /
(3)نشریه شماره 9 لجنه امری . تهران . ص 15 ./
(4)پیام پدر . ص 181 . /
(5)
همان . ص 210 . /
(6)انشعابات در بهائیت پس از مرگ شوقی ربانی . صص 235-232 .