معاد در بهائیت
مراد از یوم قیامت یوم ظهور شجره ی حقیقت است و مشاهده
نمیشود که احدی از شیعه یوم قیامت را فهمیده باشد، بلکه همه موهوما امری
را توهم نموده که عند الله حقیقت ندارد. و آنچه عندالله و عند عرف اهل
حقیقت مقصود از یوم قیامت است، این است که از وقت ظهور،شجرهی حقیقت در هر
زمان به هر اسم الی حین غروب آن یوم قیامت است. مثلا از یوم بعثت عیسی تا
یوم عروج آن قیامت موسی بود که ظهور الله در آن فرمان ظاهر بود. و همین طور
ادامه میدهد که نوشتن همهی مطالب وقت گیر است، بالاخره خلاصهی حرفش این
است که با آمدن هر پیامبری قیامت پیامبر قبلی تمام شده و به پایان
رسید...
حسینعلی بهاء نیز مطلب علی محمد باب را به نوع دیگری نشخوار میکند. ایشان در صفحهی 58 ایقان 199 صفحهای بعد از آوردن: «هل ینظرون الا ان یأتیهم الله فی ظلل من الغمام» مینویسد:
و علمای ظاهر بعضی این آیه را از علائم قیامت موهوم که خود تعقل نمودهاند،گرفتهاند... بعدا توجیهاتی مینماید که علی محمد آمد قیامت در اسلام تمام شد و مطلبی را در صفحهی 112 همین ایقان،سطر سوم میآورد که تأیید حرف خودش باشد. بشنوید مینویسد: آیا روایت مشهور را نشنیدهاند که میفرماید: اذا قام القائم قامت القیامة و هم چنین ائمه ی هدی و انوار لا تطفی هل ینظرون الا أن یأتیهم الله فی ظلل من الغمام. را که مسلما از امورات محدثه در قیامت می دانند به حضرت قائم و ظهور او تفسیر نموده اند.
پس ای برادر معنی قیامت را ادراک نما و گوش را از حرفهای این مردم مردود پاک فرما.
بالاخره بهائیها و بابیها می گویند: قیامتی که در کتب سماویه و غیر آن آمده است)قیام ذات الله بمظهر کلیه خود که از آن جمله قیام سید علی محمد باب است(و لذا حسین علی بها در مبین خود، صفحه ی 205 سطر 2 می آورد. قد وضعت کل ذات حمل حملها و تری الناس سکاری فی هذا الیوم الذی فیه اجتمع الانس و الجان و حتی در صفحهی 231 همین مبین 6 سطر به آخر مانده مینویسد: هل الآیات نزلت، قل ای و رب السموات، هل أتت الساعة بل قضت و مظهر البینات، قد جائت الحاقة و ان الحق بالحجة و البرهان. تا در سطر 2 صفحهی 232 میآورد:
قال(این قال را به آقا نجفی اصفهانی میگوید و این مطالب را در لوح آقا نجفی، صفحهی 155 یک چاپ آورده)أین الجنة و النار، قل الاولی لقائی و الاخری نفسک ایها المشرک المرتاب...
اگر کسی میخواهد عقیدهی اینها را راجع به قیامت به طور مفصل بداند، صفحات 67 و 68 و 69 کتاب اشراقات او را مطالعه نماید. پس این گروه نه معاد قرآنی را قبول دارند و نه معاد در ادیان دیگر را. (1)
(1)توضیح واضحات درمرام باب ویهاء ، محمد مردانی ، ص 122-118..