بهائی چه خبر؟

« بر سر رو بهکان شیر نری می آید »

بهائی چه خبر؟

« بر سر رو بهکان شیر نری می آید »

اللهم صل علي محمد و ال محمد و عجل فرجهم
بهائی چه خبر؟

به بابیان و بهائیان و جوانان ایران و نسل جدیدی که از تاریخ پیدایش بهائیگری اطلاع دقیقی ندارند تقدیم میشود.

پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه وآله موقع شهادت فرمودند: «... انا خاتم النبیین و اکرم النبیین علی الله عزو جل ...» من خاتم پیامبران و گرامی ترین آنان نزد خدا هستم. خاتمیت .

روشنگری های عزیه(خواهربهاء الله)

يكشنبه, ۲۷ دی ۱۳۹۴، ۰۱:۱۸ ق.ظ

خواهر و برادری که در یک خانه با یکدیگر بزرگ شده و در همه جا (سفر و حضر، داخل کشور و در تبعید) با هم بوده و به یک آئین گرویده و همه رفتارهای یکی در منظر دیگری بوده است بهترین گزارشگر حالات و رفتارها و دقیق ترین راوی افکار و عقاید هم هستند. 

 

                            


 

 عزیه وقتی با ادعای من یظهری بهاءالله روبرو می شود فیلم مراحل زندگی برادر را از جلوی چشم می گذراند و لحظه های تکوین شخصیت او در حشر و نشر با ادبا و صوفیه و دراویش و بابیه و مداومت بر خواندن آثار باب و جمع آوری همه آثار او و تمرین نثر بیان و. ..رامرور کرده و خطاب به عبدالبها می گوید چگونه چنین کسی می تواند من یظهره الله باشد؟

اگر به رسائل خود می نازد و آنها را برهان و معجزه خود می شمارد که بهتر و فنی تر از آنها هم در دوره خودش وهم قبل از آن کتابهای فراوانی (1) که در گنجینه ی ادب ایران نظیر آن بسیار بوده و خواهد بود و صاحبان آنها هم هیچ داعیه ی نبوت و رسالت و مظهریت و من یظهره اللهی نداشته اند و آثار خود را هم با کلفت و رنج و زحمت و مونتاژ و تلفیق الفاظ و تطبیق عبارات و مراعات سجع و قوافی پدید نیاورده اند و یا ادعای امیت هم نداشته اند)ضمن آنکه او امی نبوده و نزد ادبا و دراویش و صوفیه، سالها تلمذ و شاگردی نموده است. پس دلیل او علیل است و برهانش نشانه ی بطلان! 

اما عبارات عزیه: "... نفرموده اند هو الذی بعث من الدراویش والعرفاء و الادباء و الصوفیه رسولاً منهم!! 

آن هم بعد از شصت هفتاد سال که با همه عرفا و دراویش، اوقات صرف نموده و با شعرا و حکماء طبیعی، شب و روز محشور بوده قریب بیست سال با علمای بیان و اهل لسان خاصه بدیع معاشر بوده و آیات بدیعه که از سمای الوهیت نازل شده همه را ضبط و در لوح خاطر ثبت نموده که هنگام فرصت به عامیان عمیا بنماید و زبان من یظهری گشاید. 

اگر مقصود تلفیق الفاظ و تطبیق عبارات و مراعات سجع و قوافی به زحمت و کلفت باشد مقامات حریری و مقالات حمیدی و احیاءالعلوم غزالی و محجه البیضاء و محبوب القلوب فاضل اشکوری از همه نزدیکتر اخوان الصفا در فارسی و تاریخ معجم و اخلاق ناصری و بیهقی و هشت بهشت و تاریخ وصاف و عقدالعلی و اندرز نامه قابوس و گلستان و دره نادری از همه نزدیکتر گنج شایگان و انشائات قائم مقام و امثال ذلک که هریک در سلاست و فصاحت بیان و طلاقت لسان بی عدیل و بی نظیر بوده اند پس باید هر یک از آنها را به خدائی تصدیق کرد... !! 

پس معلوم شد زبان فطرت، نه از روی تکسب و سرقت است که عبارات دیگران را حفظ و ضبط کرده به اسم آیات فطرت به خرج دهند... " (2) 

پیش تر نیز عزیه به این نکته تصریح نموده بود که:"... همیشه در کره ارض، مردمان با دانش و بینش و دانشمندان متبحر و متتبع بوده اند فصحائی که از سلاست بیان سلسله در پای آب روان نهند ودر طلاقت لسان، داد انا افصح العرب و العجم دهند، هیچ وقت به چنین دعاوی، اعتنائی ندارند و به این گفتارها وقع و وقری نگذارند:عرض خود می بری و زحمت ما می داری اینکه فرموده اند آیات، حجت است، صحیح است به شرطی که از روی فطرت باشد و مقرون به تحدی، نه اینکه هر سجع و قافیه سازی و هر عبارت پردازی، ادعای واهی نماید، خلق ناگزیر از اطاعت او باشند...  کسی که از بدایت عمر از صرف و نحو و معانی و بیان، آگاه و از دواوین شعرای عرب و عجم با اطلاع، و از کتب تواریخ و سیر با بهره و از مطالب حکماء و عرفاء مستحضر، و شب و روز با عرفا و دراویش محشور، و در نظم و نثر نویسی معروف و مشهور، بعد از اعلای کلمات بدیعه و اعلان نفحات قدسیه و مصاحبت و موانست تمام اوقات با بزرگان دین که هریک در محاوره ی علمی با یک دنیا برابر بودند داشته، چنین کسی بعد از چهارده سال ممارست در کتاب بیان و کلمات حضرت اعلی و توقیعات مبارکه، بیاید ادعای زبان فطرت نماید، احمق آن شخصی است که به این دعوی گوش دهد علاوه بر اینکه این لسان، لسان فطرت نیست و علاوه بر دلایل عقلیه متقنه و براهین واضحه محکمه بر طرح و طرد و بطلان و فساد این ادعا توقیعات متواتره و آیات متکاثره تصریحاً و تلویحاً بر طرح و رد این دعوی و مدعی از حضرت اعلی ارواحنا فداه در دست است به غیر آن الواحی که به غدر به چنگ آورده و پامال کرده اند از جمله... "(3) 

حقیقتاً این استدلال عزیه هم به عنوان خواهری مطلع از همه نشیب و فراز های زندگی بهاءالله و هم به عنوان پژوهشگری که آثار و ادبیت او را در مقایسه با ادیبان و نویسندگان قبلی بررسی نموده بسیار حائز اهمیت است.

 


1-(همچون:  1- مقامات حریری  2-مقالات حمیدی  3-احیاءالعلوم غزالی  4-محجه البیضاء فیض کاشانی  5-محبوب القلوب فاضل اشکوری  6-اخوان الصفا  7-تاریخ معجم  8-اخلاق ناصری  9-آثار بیهقی  10-هشت بهشت  11-تاریخ وصاف  12-عقدالعلی  13-اندرزنامه قابوس  14- گلستان  15-دره نادری  16-گنج شایگان 17-آثار قائم مقام  و دیگر آثار فراوان فارسی و عربی
2-
تنبیه النائمین،ص 26 و 27
3- همان
ص21و 22

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی