بهائی چه خبر؟

« بر سر رو بهکان شیر نری می آید »

بهائی چه خبر؟

« بر سر رو بهکان شیر نری می آید »

اللهم صل علي محمد و ال محمد و عجل فرجهم
بهائی چه خبر؟

به بابیان و بهائیان و جوانان ایران و نسل جدیدی که از تاریخ پیدایش بهائیگری اطلاع دقیقی ندارند تقدیم میشود.

پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه وآله موقع شهادت فرمودند: «... انا خاتم النبیین و اکرم النبیین علی الله عزو جل ...» من خاتم پیامبران و گرامی ترین آنان نزد خدا هستم. خاتمیت .

حج دربهائیت

چهارشنبه, ۱۹ آبان ۱۳۹۵، ۱۲:۳۴ ق.ظ


"سید باب" خانه مسکونی خود را که در شیراز است کعبه قرار داده، و زیارت و طواف آنرا برای پیروان خود واجب کرده است.

در "بیان" می گوید: حول البیت لا یجوز بیعه و من اراد ان یرفع هذا حلّ علیه ان یأخذ و لو لم یرض صاحبه لانّ الله احقّ بملکه

جایز نیست فروش زمینهای اطراف خانه، و چون کسی بخواهد ساختمان خانه را بلند کرده و توسعه بدهد، جایز است که از زمینهای اطراف خانه تصرف کند؛ اگرچه صاحب و مالک زمین راضی نباشد، زیرا که خداوند برای مالکیت آنجا سزاوارتر است.[1]

  
                                                        



و همچنین می گوید: فی ان لا یجوز التعارج الی التعارج الی ذلک البیت الا بالغناء الذی لا یری السبیل من حزن و یوتی بعد وفوده اربعة مثقال من ذهب لمن یخدم

جایز نیست مسافرت کردن بسوی خانه "سیّد باب" مگر برای کسی که بی نیاز و متمکن است، بطوریکه در راه سفر مواجه به ناملایمات و اسباب حزن نشود، و لازم است بر هر کسی که عازم این زیارت است، اینکه: چهار مثقال طلا برای خدام آن بیت عطاء نماید.

سپس می گوید: امر به حج نشده، الا آنکه مرتفعین (مسافرین) به سوی او در سبیل او متلذذ شوند به رضای او، و تکلیف مرتفع شده از غیر مستطیعین به غناء، تا آنکه محزون نگردند در سبیل او، و بر هر شخصی در عمرش یک مرتبه واجب شده تا آنکه بر او مشکل نباشد این زیارت. و خرید آن از برای میت نهی شده (منظور نائب گرفتن است) ... و تکلیف از زنان برداشته تا آنکه بر آنها مشقتی در راه وارد نیاید، و اذن داده اهالی بیت خود را و مقربین به آن محل عزیز را که در هر سال حج نموده زیرا که از برای ایشان مثل دیگران سخت نیست، و عفو از چهار مثقال طلا شده بر اشخاصی که قدرت ندارند بر آن و بر ممالیک و خدام و بچه ها و کسی که در راه مانده... .[2]
و نیز می گوید: و اگر قدرت بود مؤمنین بالله را هر آینه امر می شد که از روی آب تا حد ارتفاع آن با الماس پر کنند، و خاک آن اکسیر گردد و آب آن، عطر سرخ؛ ولی چونکه این قدرت مشاهده نمی شود، بر هر نحویکه ممکن است باید انجام شود ولی ظاهر و باطن اگر آینه کاری گردد اقرب به صفا خواهد بود... در کور قرآن که ثمره گرفته نشده؛ زیرا که هفتاد هزار نفس که بر اطراف آن بیت طواف می کنند حال محقق آن بیت که در جبل ماکو است و غیر از یک شخص در نزد او نیست، چگونه ثمر گرفته شده، و حال آنکه لایق بود که حین ظهور کلّ مؤمنین به قرآن، جائیکه حول امر او در طینی ( کعبه که از خاک و گل است) اینقدر طواف می کنند حول امر نفس او در حین ظهور او الی ما لا نهایة طواف کنند... و کسی که فصل منزل او با بیت، بحر باشد (دریا در میان خانه او و خانه سید باب فاصله باشد) از آن عفو شده و اگر استطاعت بهم رساند، بقدر آن به شخص مؤمنی از ذوی القرابة خود عطا کند که معفو (بخشیده) خواهد بود و عند الله مقبول می گردد حج او، این امر نشده الا آنکه در سبیل حزنی بر وافد علی الله (عازم حج) وارد نیاید، زیرا که در بحر غیر حزنی متصور نمی گردد واسباب مثل برّ (بیابان) نمی تواند جمع نمود... .[3]
در "لوح مسطور" می گوید: قل الله فرض حج البیت علی الرجال دون النساء افلا تتقون... و لله علیکم حج البیت ثمّ حج النقطة ثمّ ادلاء الحیّ لعلّکم بما امر الله لتعلمون

خداوند حج بیت را بر مردان نوشته است نه بر نساء و بر شما است که حج بیت، سپس حج نقطه (سید باب)، سپس حجّ ادّلاء (اصحاب اولیه و خاص سید باب که 18 نفر بودند) نمائید.[4]

این است احکام حج از نظر نوشته های "سیّد باب"، که توجه به چند نکته ضروری است:
1_ اسقاط مالکیّت از مالکین اطراف "سیّد باب"، و استدلال به اینکه مالک حقیقی، خداوند متعال است، در صورتی که مالکیت خداوند متعال به گونه ای دیگر و در طول مالکیت ظاهری است، و اگر خدای متعال مالکیت ظاهری را محترم نشمرد و امضاء نکند، اوضاع جهان بهم می خورد.
2_ تفسیر تمکّن و بی نیاز به اینکه در راه حج محزون نشود: و در اینصورت لازم است هرگونه وسائل عیش و راحتی و خوشی در این مسافرت فراهم شود؛ حتی اگر سفر او متوقف به این وسایل نقلیه امروزی باشد، حکم حج از او ساقط می شود، زیرا حرکت با این وسایل خالی از حزن و زحمت و ناراحتیهای روحی نیست، چنانکه خود او در قسمت کشتی همین حرف را گفته است.
3_ امر به حج تنها بخاطر این است که: در راه حج متلذذ شوند.
4_ در صورت تمکن مالی، امر می شد که: کعبه و اطراف آن از الماس و اکسیر و عطر پر بشود، در صورتی که این امر برخلاف هدف رسالت و نبوّت و روحانیّت است.
5_ سقوط تکلیف از کسی که محتاج به سوار شدن به کشتی باشد.
6_ سقوط تکلیف از زنها.
7_ لزوم زیارت خود "سیّد باب" و حروف حیّ (18 نفر از اصحاب اولیه او).[5]
انتخاب خانه مسکونی بزرگ یک طائفه به عنوان مرکز عبادت، جزء شاهکارهای آئین "سیّد باب" است که تا به حال به فکر هیچ یک از پیامبران و انبیاء الهی نرسیده بود!
 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منابع:
[1] . بیان، باب هفدهم از واحد چهارم.
[2] . بیان، باب هیجدهم از واحد چهارم.
[3] . بیان، باب شانزدهم از واحد چهارم.
[4] . لوح مسطور، سوره ی 41.
[5] .  محاکمه و بررسی در تاریخ و عقائد و احکام باب و بهاء،ج 2، ص 152.

  • فرید

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی