بهائی چه خبر؟

« بر سر رو بهکان شیر نری می آید »

بهائی چه خبر؟

« بر سر رو بهکان شیر نری می آید »

اللهم صل علي محمد و ال محمد و عجل فرجهم
بهائی چه خبر؟

به بابیان و بهائیان و جوانان ایران و نسل جدیدی که از تاریخ پیدایش بهائیگری اطلاع دقیقی ندارند تقدیم میشود.

پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه وآله موقع شهادت فرمودند: «... انا خاتم النبیین و اکرم النبیین علی الله عزو جل ...» من خاتم پیامبران و گرامی ترین آنان نزد خدا هستم. خاتمیت .

آموزگاران علیمحمد باب

چهارشنبه, ۲۱ بهمن ۱۳۹۴، ۱۰:۳۵ ب.ظ

علیمحمد در سال 1235 ه. ق در شیراز از پدری به نام محمد رضا که کار بزازی داشت، زاده شد. در کودکی پدر خود را از دست داد و خالویش سید علی، او را به مکتب شیخ عابد شیرازی سپرد. علیمحمد در آنجا خواندن و نوشتن فارسی و عربی و اندکی از علم حساب و قرائت قرآن مجید...


                              



را آموخت چنان که وقایع نگاران بهایی بر این معنا گواهی می‏دهند و نبیل زرندی در تاریخ خود و مازندرانی در «اسرار الآثار» و «رهبران و رهروان» و آیتی  در «الکواکب الدریة» و دیگران بدین امر اذعان کرده‏اند. به عنوان نمونه، اسدالله مازندرانی در کتاب «رهبران و رهروان» می‏نویسد: 

«سید علی (خالوی علی محمد) آن حضرت را به مکتب نزد شیخ محمد نام عابد - معلم شیخی - به تحصیل قرائت و کتابت فارسی و عربی و تعلم حساب و سیاق متداول آن ایام گماشت و هر سالی چند که خط و ارتباط برای دفتر نگهداری مراسلات تجاری نیک زیبا و رسا شد با خود به بوشهر برده و در تجارتخانه‏ی خود و برادر مهترش حاجی سید محمد مشغول ساخت» [1] .

همچنین در کواکب دریه از قول سید جواد کربلائی آمده است: 

«روز دیگر باز در خانه‏ ی خال مذکور، وی (سید علی محمد) را ملاقات نمودم و در حالتی که از مکتب مراجعت فرموده مشتی کاغذ در دست داشت. سؤال کردم: آقا اینها چیست؟ با صوتی بسیار ملایم مؤدبانه فرمود: اینها صفحات مشق من است» [2] .

ابوالفضل گلپایگانی (مبلغ مشهور بهایی) نیز همین مضمون را در کتاب «کشف الغطاء» از سید جواد کربلائی گزارش کرده است [3] .

خط زیبای علی محمد نیز اثر تعلیم آموزگار وی، شیخ عابد بود که تحریری نیکو داشت و به خوش نویسی معروف بود چنان که فیضی بهایی در کتابش می‏نویسد: 

«شیخ عابد، نام اصلیش شیخ محمد ملقب به زین‏ العابدین و او را شیخ انام نیز می‏گفتند و از جهت زهد و تقوایی که داشت به شیخنا و شیخ عابد شهرت داشت. او از پیروان جناب شیخ احمد احسائی بود و به علوم و معارف رایج زمان خود واقف و خطی نیکو داشت» [4] .

بدان گونه که دانستیم، شیخ عابد از تلامذه‏ی شیخ احمد احسائی و سید کاظم رشتی (سران شیخیه) شمرده می‏شد و ظاهرا در دوران تحصیل سید علی محمد، او را با نام این دو تن آشنا کرد به همین جهت چون سید علی محمد در جوانی رهسپار کربلا شد از میان همه‏ی علمای آن دیار، در درس سید کاظم رشتی حضور یافت و مجذوب آرا و عقاید «شیخیه» گردید. چنان که مازندرانی در کتاب «الاسرار الآثار» می‏نویسد: 

«در آثار بیان، [5]  حاجی سید کاظم رشتی به عنوان معلمی (آموزگار من) در مواضع بسیار مذکور گردید چنانچه در ذیل نام‏های بقر، فتح و بیان شرح سوره‏ی بقره‏ی قرآن، ثبت می‏باشد و در توقیع «فی السلوک الی الله» است قوله: و علی التفصیل کتبها سیدی و معتمدی و معلمی الحاج سید کاظم الرشتی اطال الله بقاءه. و مفهوم است که این رساله را در ایام حیات سید رشتی نوشتند. و در توقیعی دیگر: و اما ما رأیت فی آیات معلمی من حکم جنان الثمانیة (!) و در عده‏ای از توقیعات، ذکر از معلم دیگری نیز فرمودند» [6] .

که مقصود از این معلم دیگر، به قول مازندرانی، ملا صادق خراسانی از علمای شیخیه بوده است که سید علی محمد مدتی هم نزد او نیز تلمذ می‏کرد و راه و رسم شیخیگری را می‏آموخت. مازندرانی در این باره می‏نویسد: 

«بعضی - چنانچه در ظهور الحق اشاره است - مراد، ملا صادق خراسانی را می‏دانستند که (سید علی محمد) در ایام اقامت در کربلا چندی در نزد وی بعضی از کتب ادبیه‏ی عربیه‏ی متداوله‏ی آن ایام را خواندند» [7] .

در اینجا مناسب است علاوه بر آنچه گذشت، نمونه‏ی دیگری از سخنان سید علی محمد را بیاوریم که در آن، به سید کاظم رشتی به عنوان «معلمی» اشارت می‏کند تا شواهد گوناگون، دست به دست یکدیگر دهند و غبار شبهه را از اذهان متعصبان پاک سازند. وی در خطبه‏ی اول از «تفسیر سوره‏ی بقره» می‏نویسد: 

اللهم انک انت لتعلم فی یوم الذی أردت انشاء ذلک الکتاب قد رأیت فی لیلتها بأن ارض المقدسة قد صارت ذرة ذرة و رفعت فی الهواء حتی جاءت کلها تلقاء بیتی ثم استقامت. ثم جاءت خبر فوت الجلیل معلمی رحمة الله علیه من هنا لک [8] .

سید علی محمد، در این عبارت کوتاه، به اغلاط گوناگون درافتاده چنان که لفظ «یوم» را مؤنث پنداشته و برای آن، ضمیر تأنیث (لیلتها) آورده است در صورتی که (لیلته) باید می‏نوشت. همچنین در عبارتش: «أرض المقدسة» به کار برده که درست نیست چرا که موصوف با صفت خود در حرف تعریف (الف و لام) تطبیق می‏کند و بنابراین، لازم بود: «الأرض المقدسة» بنویسد. وانگهی: «جاءت خبر فوت الجلیل...» نیز خطا است که ضمیر مؤنث برای فعل، بی‏وجه آمده و باید: «جاء خبر فوت...» می‏گفت. از اینها که بگذریم، ترجمه‏ی سخن او چنین است: 

«بار خدایا تو می‏دانی در روزی که این کتاب را می‏خواستم پدید آورم در شبش دیدم که آن سرزمین مقدس (کربلا) ذره ذره گشت و در هوا بلند شد تا به پیش خانه‏ی من رسید آنگاه استقرار یافت. سپس خبر فوت آن دانشمند بزرگوار، آموزگار من - که رحمت خدا بر او باد - از آنجا آمد.» 

شگفت آن که علی رغم این همه تصریحات که سید علی محمد درباره‏ی آموزگاران خود دارد، عباس عبدالبهاء در کتاب «مفاوضات» درس آموختن علی محمد را از معلمان، به کلی انکار نموده و او را از هر گونه تحصیل دانش بر کنار شمرده است! و در این باره می‏نویسد: 

«اما حضرت أعلی - روحی له الفداء - در سن جوانی بیست و پنج سال از عمر مبارک گذشته بود که قیام بر امر فرمودند و در میان طائفه‏ی شیعیان عموما مسلم است که ابدا حضرت در هیچ مدرسه‏ای تحصیل نفرمودند و نزد کسی اکتساب علوم نکردند»! [9] .

با وجود شواهدی که بر خلاف این انکار خیانت بار آوردیم، دو ایراد اساسی دیگر نیز بر این سخن داریم: 

نخست آن که بر عکس قول عبدالبهاء، طائفه‏ی شیعیان از حضور سید علی محمد در درس‏های سید کاظم رشتی به تصریح خبر داده‏اند و حتی معاصران و همدرسان سید علی محمد، این امر را گزارش کرده‏اند چنان که میرزا محمد تنکابنی در کتاب «قصص العلماء» آورده است: 

«مؤلف گوید... فرقه‏ی دیگر از متابعان شیخ احمد (احسائی) بابیه می‏باشند و رئیس ایشان میر علی محمد شیرازی است و او دعوی بابیت می‏کرد و می‏گفت که من نائب خاص حضرت صاحب الزمان می‏باشم و او در نزد حاجی سید کاظم (رشتی) تلمذ می‏کرد و در همان زمان که مؤلف کتاب در عتبات مشرف بودم و چند وقتی به درس حاج سید کاظم رشتی می‏رفتم، میر علی محمد هم به درس او می‏آمد و قلم و دواتی همراه داشت و هر چه سید کاظم می‏گفت از رطب و یابس، او در همان مجلس درس می‏نوشت» [10] .

دوم آن که مورخان بهایی نیز - بر خلاف ادعای عبدالبهاء - با شواهد و مدارک، درس خواندن سید علی محمد را به اثبات رسانده‏اند و فقط تصریح کرده‏اند که وی مانند دیگر محصلان، به صورت منظم درس نیاموخته و به پراکنده خوانی روی آورده است. چنان که مازندرانی در کتاب «اسرار الآثار خصوصی» می‏نویسد: 

«چون تلمذ سید باب (سید علی محمد) به صغر سن در مکتب شیراز نزد معلمی کامل به وضع و مقدار درخور آن ایام مسلم در تاریخ، و حضور چندی در محضر درس حاجی سید کاظم رشتی به کربلا در ایام شباب نیز مصرح در کلمات خودشان است و آثار خطی به غایت زیبایشان در دسترس عموم می‏باشد، مرادشان از امیت (درس ناخواندگی) این است که تحصیلات علمیه به ترتیب و تدرج از مقامات به درجات عالیه به نوعی که معمول و متداول ایام بود مانند شیخ احسائی و سید رشتی و علمای اصحابشان و غیر هم از علما، ننمودند و این را به تشبیه و تقریب به حال جد امجد اعلای خود، امیت گفتند [11]  و آنچه از خطوط و آثار و حتی صورت محاسبات تجارتی بوشهر که به خطشان باقی است و غیرها محقق می‏گردد این است که قرائت و کتابت فارسی متداول نه به طریق علمی و نیز مقدار اندکی از کتب و قواعد عربی به اسلوب آن ایام و نیز زیبایی خط و علم حساب رقوم معموله را در مکتب شیراز طی نمودند و منظور خالشان برای وارد کردن به حجره‏ ی تجارت هم بیش از این نبود و ایشان هم چنین معلوم است که به ورود در این علوم مرسوم متداوله ‏ی زمان دلبستگی نشان نمی‏دادند .

ولی در ایام جوانی با عدم رضایت خال‏ به کربلا رفتند و در محضر سید رشتی، مسائل عرفانی و تفسیر و تأویل احادیث و آیات از طریق اثنا عشری و عرفان‏های مربوط به شیخ احسائی را بسیار شنیدند و به فقه امامی از روش آنان ورود نمودند و چنانچه از آثارشان مستفاد می‏گردد در مطالب و مآرب شیخ و سید، بیش از همه‏ ی امور دیگر وارد شدند و به آن مکتب نزدیکتر بودند» [12] .

 بنابراین ادعای عباس عبدالبهاء، سخنی گزاف و باطل است و از مقام تحقیق فاصله‏ ای عمیق دارد. [13]



(1)رهبران ورهروان،اسدالله مازندرانی،ج2، ص 40 .

(2)الکوکب الدریه فی مآثرالبهائیه ،عبدالحسین آیتیفج1، ص 30

(3)کشف الغطاء،ابوالفضل گلپایگانی،ص 56و57 .

(4)کتاب حضرت نقطه اولی،محمدعلی فیضی، ص 74.

 (5)مرادکتاب بیان والواح علی محمدباب است .

(6)اسرارالآثار،اسداله مازندرانی، ص 369.

(7)همان ،ص 370.

(8)کتاب حضرت نقطه اولی ،ص 107.

(9)النورالابهی فی مفاوضات عبدالبهاء،ص 19و20.

(10)قصص العلماء ،میرزامحمدتنکابنی ،ص 59.

(11)النورالابهی فی مفاوضات عبدالبهاء ،ص 17و18 .

(12)اسرارالآثار،اسدالله مازندرانی ،191و192 .

(13) ماجرای باب وبهاء ، مصطفی حسینی طباطبائی ،ص 30-35 .



نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی